زینب(س) کجای این معامله ایستاده است . او اراده مطلق خداست. صبری است جمیل . مستحکم ایستاده تنها در برابر سیلاب رنجها و غصه ها . حسین(ع) !برادر تنها . افتاده میان دشت خون. بی پیراهن، بی سر . زینب(س) اما بی تاب . بی یاور . نه علمداری . نه امیر و قافله سالاری . کودکان ، ضجهای ممتد، اشکها خون ،حیران در صحرایی از جنون. اینجا انسان با تمامی ابعادش به آزمون گذاشته شده است و زینب بر سر نی صدای قرآن تو را می شنود،ای برادر تنها. اما این تمام ماجرا نیست که زینب در کاخ بیداد فریاد برآورد مارایت الا جمیلا. خداوند تورا کشته می خواست. بر زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت با خیزران که از لب تو آب می خورد با گیسویت که بر سر نی تاب می خورد با آن گلو که خون خدا می چکد از آن گفتی که این بلا زکجا آب می خورد دیریست به غصه مبتلا کشتی دل عمری هدف تیر بلا گشتی دل دانم که هزار راه را پیمودی تا زائر خاک کربلا گشتی دل صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن روزی که از گل سر ما کوزه ها کنند زنهار !کاسه سر ما پرشراب کن سلام بر قلب صبورت و زبان نافذت ای یاری دهنده حسین(ع) در مبارزه اش. بانوی رنجها سلام. خواهر خون خدا سلام. از شما نوشتن و از شما گفتن زبانی آتشین می خواهد که حدیث عشق زبانی آتشین دارد.تو و شهادت آشنایان دیرینه اید . شما فرزند شهید و خواهر شهید و مادر شهید هستید. عقیله العرب و شریک الحسین در قیامش . تو بار امانتی را کشیدی که آسمان یارای آن نداشت.ای همدم غم ای بی نهایت صبر بر تو درود می فرستیم و به سوگ می نشینیم رحلت جانگداز تورا. سری به نیزه بلند است در برابر زینب خداکند که نباشد سر برادر زینب
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |