بی تاب
بهار امسال بارندگی بسیار کم بود. الان که این مطلب را مینویسم هوا گرم است ساعت ده دقیقه از یازده صبح گذشته است . دلم شدید باران می خواهد. هوای ابری که خنکای نسیمی صورت را نوازش میدهد. دلم لک زده برای بوی باران. بوی سبزه بوی خاک.برگهای ترد باران خورده پاک. باران شاعرم میکند. عاشقم میکند. از من جدا میکند مرا و بیگانه از خویشم می کند. دعاکن باران بیاید . دلم هوای او را کرده هوای او که در باران می آید.منتظرت هستم باران.
نوشته شده در پنج شنبه 91/3/25ساعت
11:13 صبح توسط امید احمدنژاد نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |